جلال عضد » دیوان اشعار » رباعیّات » شمارهٔ ۷

ای زلف تو یک کمند و بل پنجه شست

سر تا به قدم پیچ و خم و چین و شکست

هم صحبت جادوان خونخواره مست

سرحلقه هندوان خورشیدپرست