وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

گفتگوی زاهد از علم است و ظن

های و هوی عارف از علم الیقین

چنگ زن در حلقه زلف بتان

تا بیابی معنی حبل المتین

غافلی غافل که صیاد اجل

با کمان کین بود اندر کمین

سرنگون شد تا ابد لات و منات

چون برآمد دست حق از آستین

هر زمانی وحدت ابراهیم‌وار

می‌سراید لا احبّ الافلین