وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

هر که از تن بگذرد جانش دهند

هر که جان درباخت جانانش دهند

هر که در سجن ریاضت سر کند

یوسف‌آسا مصر عرفانش دهند

هر که گردد مبتلای درد هجر

از وصال دوست درمانش دهند

هر که نفس بت‌صفت را بشکند

در دل آتش گلستانش دهند

هر که بر سنگ آمدش مینای صبر

کی نجات از بند هجرانش دهند

هر که گردد نوح عشقش ناخدا

ایمنی از موج طوفانش دهند

هر که از ظلمات تن خود بگذرد

خضرآسا آب حیوانش دهند