شمس مغربی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

من مست و خراب و می پرست آمده ام

مدهوش ز باده الست آمده ام

تا ظن نبری که باز گردم هشیار

هم مست روم از آنکه مست آمده‌ام