بر مشامم بوی جانان میرسد
بر لبم جان پایکوبان میرسد
نامده بیرون بشیر از شهر مصر
بوی پیراهن به کنعان میرسد
بر مشامم همره پیک صبا
بوی آن زلف پریشان میرسد
شست برنگرفته از یک چوبه تیر
بر دلم صد زخمه پیکان میرسد
مشنو ای جان از غبار ار زانکه گفت
درد مشتاقان به درمان میرسد