جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۲۸

معلمی را پسر بیمار شد و مشرف به موت گشت، گفت: غسال بیارید تا وی را بشوید گفتند: هنوز نمرده است گفت: باکی نیست آن زمان را که از غسل وی فارغ شوید بخواهد مرد!

هرکه در کار خویش پیش از وقت

می نماید به حکم طبع شتاب

می خورد روزه نارسیده به شب

می کشد موزه نارسیده به آب