جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۱۶

زشت رویی پیش طبیب رفت که بر زشتترین جایی دملی برآورده ام. طبیب تیز در روی او نگریست و گفت: دروغ می گویی، اینک روی تو را می بینم، بر وی هیچ دملی نیست!

ز زشتی است که سلطان شرع نپسندد

که عضوهای فرود از کمر برهنه کنی

چو رویت از همه جا زشت تر بود چه عجب

که رو بپوشی و جای دگر برهنه کنی