حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۸

غم دل با تو زان گویم،که دانم شاد می گردی

چو گنج از خاطر ویران من، آباد می گردی

ز جام حسن سرمستی، به کار خویش هشیاری

نه غافل از ستم، نه آگه از فریاد می گردی