زلف سیهش، آتش بیداد برآورد
دود از شکن طرّهٔ شمشاد برآورد
برخاست مرا از قفس سینه صفیری
شور از دل مرغان چمن زاد برآورد
رخساره نمودیّ و مرا مردمک چشم
در دیده سپندی شد و فریاد برآورد