نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه برخیزد
برهمن از سر بت، گبر زآتشخانه برخیزد
به یک رنگی ز بس خو کرده ام، در کعبه گر میرم
خروش دلخراش شیون، از بتخانه برخیزد