به جانسوزی، نی کلک سخنساز مرا دیدی
به خاموشی نوای سینهپرداز مرا دیدی
پر اندازد ملک، آنجا که من پروانگی کردم
به بال دل، رساییهای پرواز مرا دیدی
ز بیدادت به چنگ کاوش غم، سینه را دادم
به نالش، دلخراشیهای آواز مرا دیدی
به پای خویشتن میپرورد چون سایه طوبی را
لوای دولت فقر سرافراز مرا دیدی
حزین افسانهام جادودمان را مهر بر لب زد
به بزم گفتگوی عشق، اعجاز مرا دیدی