حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۹

ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی

گرد سرت بگردم، جامی بیار، ساقی

برخیز و جلوه سرکن، بگشای جعد مشکین

باد از دم بهاران، شد مشکبار، ساقی

ساغر بده که آید، آبی به روی کارم

از زهد خشک دارم، بر دل غبار، ساقی

از شیوهٔ نگاهت، وز جلوهٔ جمالت

می در پیاله دارم، گل در کنار ساقی

اوراق زهد و تقوا، بر باد ده حزین را

از خون توبهٔ ما، بشکن خمار، ساقی