به این بیطاقتی یارب به دنبال که میگریم؟
چنین رنگین به یاد چهره آل که میگریم؟
درین بستانسرا در سایه سرو سرافرازی
به حسرت از غم کوتاهی بال که میگریم؟
سراپا گشتهام یک چشم تر چون ابر و حیرانم
به این طوفان نمیدانم بر احوال که میگریم؟
ندیدم شمع را بیش از شبی هرگز فرو گرید
من آتش جگر یارب، به اقبال که میگریم؟
حزین آماده شبگیر چون شمع سحرگاهی
درین محفل به حسرتزار آمال که میگریم؟