حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰

اثر چون نیست در فریاد ما، پاس نفس بهتر

ازین بیهوده نالی صد ره، افغان جرس بهتر

ز هر بلبل نوایی برنخیزد، صید زاغ اولی

همایی کو نبخشد دولتی از وی مگس بهتر

ز جام التفات آن تغافل پیشه در تابم

شراب نارس ای دل از نگاه نیم رس بهتر

نمی خواهم که چرخ سفله باشد با منش مهری

ز داد آسمان فریاد بی فریاد رس بهتر

حزین ، از مردم دنیانیی، پایی به دامن کش

ز باغی کآشیان زاغ شد کنج قفس بهتر