اثر چون نیست در فریاد ما، پاس نفس بهتر
ازین بیهوده نالی صد ره، افغان جرس بهتر
ز هر بلبل نوایی برنخیزد، صید زاغ اولی
همایی کو نبخشد دولتی از وی مگس بهتر
ز جام التفات آن تغافل پیشه در تابم
شراب نارس ای دل از نگاه نیم رس بهتر
نمی خواهم که چرخ سفله باشد با منش مهری
ز داد آسمان فریاد بی فریاد رس بهتر
حزین ، از مردم دنیانیی، پایی به دامن کش
ز باغی کآشیان زاغ شد کنج قفس بهتر