از کارگاه نسبت، هرکس لباس پوشد
شاهد پرند و دیبا، زاهد پلاس پوشد
اول عطا که بخشد دل را، متاع هوش است
تشریف ارجمندی، طفل از حواس پوشد
بر قدّ پست قامت، کوتاه جامه زیباست
اندام ناقصان را، دولت لباس پوشد
آخر ز سفله گردد، بدگوهری هویدا
گر آب زر، دو روزی عیب نحاس پوشد
ابلیس وقت خویش است، در اجتهاد باطل
آن را که چشم حق بین رأی و قیاس پوشد
این حلّهٔ بلاغت، کامروز در بر ماست
صد گز زیاده ماند، گر بوفراس پوشد
سازد حزین سخنور، مستور نقص خود را
عیبی اگر زبان راست، شکر و سپاس، پوشد