حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸

نه تاب دوری و نه طاقت دیدار می باشد

به دل کار محبت زین سبب دشوار می باشد

دلی کو می پرد در حسرت خورشید رخساری

نصیبش شبنم آسا دیدهٔ بیدار می باشد

شد از خط عذارت روشن این معنی که در عالم

بود گر محرمی آیینه را، زنگار می باشد

عزیز من اگر یوسف بود، از خار خار تو

گریبان پاره چون گل بر سر بازار می باشد

حزین از ناله زحمت می دهی تاکی؟ نمی دانی

که بر نازک مزاجان نکهت گل بار می باشد؟