حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵

آوازه ام از رتبه گفتار بلند است

نامم چو نی، از کلک شکربار بلند است

با جلوهٔ او در چه حساب است وجودم؟

از خار و خسم، شعلهٔ دیدار بلند است

برخیز که خود را برسانیم به دامی

تا نالهٔ مرغان گرفتار بلند است

کوتاه شد افسانهٔ نی با همه دعوی

ما را شکرین نغمه، ز منقار بلند است

دیری ست که منصور پریده ست ازین شاخ

هم بانگ اناالحق زدن، از دار بلند است

یک رشته که بی گوهر ذکر تو بود، نیست

تسبیح تو، از سبحه و زنّار بلند است

کوته شمرم مدّ حیات ابدی را

زلف سیه یار و شب تار بلند است

نبود به ره مصر حزین ، چشم امیدم

بوی خوش یار از در و دیوار بلند است