بهشت است گیتی ز اردیبهشت
حلال آمد ای مه می اندر بهشت
به شادی نشین هین و می خواه می
که بی می نشستنت زشتست زشت
به راغ و به باغ و به کوه و به دشت
ز فر گرانمایه اردی بهشت
بخندید گلزار و بگریست ابر
بنالید مرغ و ببالید کشت
بسی کله یابی که رضوانش بافت
بسی حله بینی که حوراش رشت
تو گویی که ملک ملک ارسلان
گل و عنبر و مشک درهم سرشت
جهاندار شاهی که چرخ بلند
به ملکش یکی عهد محکم نبشت