آهخته چه داری مدام تیغت
ای دوست بگو بر که کینه داری
ماند صنما غمزه و رخت را
تیغ تو به تیزی و آبداری
مریخ شوی چون سلیح پوشی
زهره شوی آنگه که می گساری