جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

خواجه که ندیده چشم کس خوانش را

نشکسته به دندان طمع نانش را

دریوزه گری خواست ز وی مشتی آرد

کرد آرد به زخم مشت دندانش را