جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۴

روشن گهری که جان پاکان سفته ست

گرد غفلت ز خوابناکان رفته ست

کان الله ولا شی ء معه گفت یکی

وان دیگری الان کما کان گفته ست