جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۸

عالم از مردم پر است اما نباشد در میان

فارق ایشان ز گاو و خر بجز گوش و دمی

کرد دانا وضع آیینه که چون آن را گهی

پیش روی خود نهد آید به چشمش مردمی