چو راند از در خود قهر حق لئیمی را
به میل نیل امانی و حرص جمع حطام
هوای مال و منالش چنان فرو گیرد
کزان نه روز قرارش بود نه شب آرام
نه سیر سازد عز قناعتش ز حلال
نه دور دارد حکم زهادتش ز حرام
گهی ز ظلم نهد در ره ضلال قدم
گهی ز فسق زند در طریق خذلان گام
عجبتر از همه آن کین ضلال و خذلان را
نهند کوردلان دولت و سعادت نام