من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم
تو را به دست رقیبان گذارم و بروم
به قصد دیدنت آیم چو روی ننمایی
نفیر شوق تو از دل برآرم و بروم
شکاف تیغ تو خواهم به فرق سرمپسند
که ناامید پس سربخارم و بروم
چه جای همچو منی آستان تو آن به
که جای خود به سگانت سپارم و بروم
اجل رسید به یک سجده قبله من شو
که این وظیفه طاعت گزارم و بروم
چو گشت بی تو کنم گر نبینمت در باغ
چو ابر بر گل و سرو اشک بارم و بروم
مگو که جامی ازین در برو امانم ده
که بر تو درد دل خود شمارم و بروم