دلم که بی تو ز هیچ آرزو ندارد حظ
ز باغ و راغ بجز رنگ و بو ندارد حظ
ز لطف طبع بود ذوق می نه از خوردن
ز باده با شکم پر سبو ندارد حظ
چه سود کوشش واعظ چو بی عنایت تو
بغیر رنج و غم از جست و جو ندارد حظ
مکش نقاب ز رخ پیش زاهدان کثیف
که جز لطیف ز روی نکو ندارد حظ
بود ز چاشنی عشق بی نصیب آن کس
که از چو تو صنمی تندخو ندارد حظ
حدیث صدر ریاست به شیخ مجلس گو
که رند دردکش از آب و رو ندارد حظ
شنو به گوش رضا گفت و گوی جامی را
که بی رضای تو از گفت و گو ندارد حظ