ماییم ز مشرب مغانه
در کوی مغان گرفته خانه
همواره می مغانه نوشیم
بر نغمه چنگ یا چغانه
عشق است ترانه گو درین بزم
غافل منشین ازین ترانه
زاهد که ز زهد خشک خواند
این تازه ترانه را فسانه
از سبحه مقید عدد ماند
کی راه برد به آن یگانه
جامی که ز دیدن حجب بود
در رفع حجاب جاودانه
چون دید که آن حجب جز او نیست
برخاست حجابش از میانه