جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۲

عید فطر است بیا تا به می افطار کنیم

عیدگه خاک در خانه خمار کنیم

آنچه در صومعه زین پیش نهان می کردیم

این زمان با دف و نی بر سر بازار کنیم

شیخ سجاده نشین را به سر راه بریم

راهب میکده را واقف اسرار کنیم

عارفی زنده دلی رسته ز خود گر یابیم

همه اسرار حقیقت به وی اظهار کنیم

منع واعظ ز خرافات ز غوغای عوام

نتوانیم ولیکن به دل انکار کنیم

یار ما شاهد عشق آمد و باقی همه غیر

چند رو تافته از یار در اغیار کنیم

نیست جز صورت دیوارجهان جامی چند

پشت بر قبله جان روی به دیوار کنیم