جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

ناله دردناک می آید

زین دل چاک چاک می آید

چون ننالد که هر دم از تو بر او

زخمهای هلاک می آید

می نهی پابه خاک و بوی خوشت

تا قیامت ز خاک می آید

از تن هر شهید در راهت

بانگ روحی فداک می آید

مرغ دل در شکنجه زلفت

دمبدم در طپاک می آید

به حریم در تو دزد خیال

شب به صد ترس و باک می آید

یار پاک است جامی و سخنت

از سر عشق پاک می آید