جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۴

شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم

وز منکران گول و مریدان ساده هم

مستغنیم به تربیت پیر می فروش

زین مرشدان رهزن از ره فتاده هم

زان مرشدم چه کار گشاید که توبه ام

از روی خوب می دهد و جام باده هم

گشتم بسی به مدرسه ها کس نیافتم

کو درس عشق افاده کند استفاده هم

ز ابنای خاندان مروت نشان مپرس

اهل دلی نماند ازان خانواده هم

منشین ز پای اگر نبود خنگ بادپای

عزم حرم سواره توان و پیاده هم

جامی به عیش کوش که کس را ز جام دور

کم زانچه قسمت است نیاید، زیاده هم