صبا ز چشم من آن خاک پا دریغ نداشت
چو دید اهل نظر توتیا دریغ نداشت
بناز بر همه خوبان که هیچ نکته حسن
ازین شمایل موزون خدا دریغ نداشت
۳
بهای وصل تو دل عقل و صبر و دین همه داد
چو بود مایل کالا بها دریغ نداشت
شدم نشانه به عشق بتان و غمزه تو
ازین نشانه خدنگ جفا دریغ نداشت
فدای بوی خوشت باد جان که پیرهنت
ز باد و باد ز گل گل ز ما دریغ نداشت
۶
مگیر سایه ز من ای که سر به سر لطفی
که شاه سایه لطف از گدا دریغ نداشت
ز دست جامی اگر چند خدمتی ناید
به وقت های اجابت دعا دریغ نداشت