به علم و سیف و نسب کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
اگرچه پادشهان در جهان بسی بودند
کسی به علم و به نصرت به یار ما نرسد
به حسن خلق و وفاداری و جهانگیری
کسی به راهبر حقگزار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی
به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
ز ابتدای زمان تا به انتهای جهان
کسی به پادشه کامکار ما نرسد
ولی دریغ که شد از نظر چنان پنهان
که بوی او به هوای دیار ما نرسد
دلا ز طعنه منکر مرنج و واثق باش
که بد به خاطر امیدوار ما نرسد
چنان بزی که جناب امام را ای فیض
غبار خاطری از رهگذار ما نرسد