همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

می‌آمد و بر گلش پریشان سنبل

بر چهره عرق نشسته چون بر گل مل

بر عارض همچو گل روان کرده گلاب

وز نازکیش آب شده لاله و گل