همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

چون خسته شد از منج لب شیرینت

خونین شد از این غم دل صد مسکینت

بازار عسل به لب چو بشکستی منج

زد نیش ز رشک بر لب نوشینت