همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

دوشش دیدم زلف بشولیده و مست

می آمد و دسته‌ای گل سرخ به دست

چون دید مرا گفت رخ زیبایم

دیدی که چگونه رونق گل بشکست