میکند بوی تو با باد صبا همراهی
خلق را میدهد از بوی بهشت آگاهی
اثر کفر نماندی به جهان از رویت
گر نکردی سر زلفت مدد گمراهی
خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی
کز تو تا ماه تمام است ز مه تا ماهی
آفتاب است که مشهور جهان است به حسن
چشم بد دور ز رویت که چو مه پنجاهی
همه جویند تو را تا تو که را میجویی
همه خواهند تو را تا تو که را میخواهی
ما گدایان شرف از خاک درت یافتهایم
آستانت نفروشیم به تخت شاهی
گر بود سوی همامت نظری ور نبود
از درت دور نگردد چو سگ خرگاهی