به معنی چون شود صورت مزین
چو قصری باشد از خورشید روشن
گل رنگین اگر بویی ندارد
نظر بر رنگ رخسارش میفکن
مپز دیگ هوس جز با ملیحی
نباید بینمک خود دیگ پختن
نظر جز پیش منظورم نیاید
چنین حسنی که وصفش میکنم من
دل از اندیشه دنیی و عقبی
تهی کردم چو او را گشت مسکن
خوش است از پاک بازان جانفشانی
ولی در پای یار پاکدامن
محبت از ره پرهیزگاری
چنان آید که نور از راه روزن
نخواهم آرزوی جان که حیف است
میان جان و جانان، دست و گردن
محبت بر هوا چون گشت غالب
همام از گلخن آمد سوی گلشن