همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

بوی خوشت همره باد صباست

آنچه صباراست میسر که راست

دوش چو بوی تو به گلزار برد

نالۀ مرغان سحرخوان بخاست

گل چو نسیم تو شنید از صبا

گفت که این بوی بهشت از کجاست

ای گل نوخاسته آگه نه‌ای

کاین اثر بوی دلارام ماست

دست من و دامن باد صبا

ناز پی زلف نگارم چراست

باد کجا لایق سودای اوست

عشق و هوا هر دو به هم نیست راست

صحبت آیینه نخواهد همام

در نظرش گرچه سراسر صفاست