کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۳

رخت رشک قمر گفتیم گفتیم

دهانت را دهانت را شکر گفتیم گفتیم

رقیبت را که سگ بسیار ازو به

چه شد گر زین بتر گفتیم گفتیم

۳

غمت گفت بگوئید اندرین راه

به ترک جان و سر گفتیم گفتیم

چو شیرین تر ز جائی دوستان را

از جانت دوستر گفتیم گفتیم

مرا نامهربان گفته که گفتی

نگفتیم این و گر گفتیم گفتیم

۶

چو بر عشق ما دانست اغیار

به یاران این خبر گفتیم گفتیم

چه رنجی گر کمال آن منت گفت

دروغی این قدر گفتیم گفتیم