ای خالقی که صانع ارض و سما تویی
معبود کائنات ز شاه و گدا تویی
چشم امید سوی دارند ممکنات
آن کس که بوده است و بود با بقا تویی
در ورطه مهالک و آلام صعب سخت
یاری دهندهٔ همه در هر کجا تویی
در روز حشر وقت حساب و دم صراط
دیان دین و حاکم یومالجزا تویی
بر عاصیان بیسروپا از طریق لطف
از راه توبه جانب خود رهنما تویی
جرم و گه ز ما و عطا و کرم ز تو
بیگانگی ز ما و به ما آشنا تویی
بر بیکسان مضطر و درمانده و ضعیف
گوش زبان و چشم و دل و دست و پا تویی
ما مجرمیم و مذنب و مردود و تیرهبخت
بخشنده معاصی و جرم و عطا تویی
شخص تو از گناه و ثوابست بینیاز
محتاج کی به فعل بد و نیک ما تویی
کبر و ریا به خرج تو هرگز نمیرود
تا بر بساط کبر و ریا کبریا تویی
تو خیر محضی و من بدنام شر محض
من رو سیاه تر ز مس و کیمیا تویی
دنیای ما گره زده در کار آخرت
بگشا گره ز کار که مشکلگشا تویی
طبعم مریض کشمکش روزگار شد
یا رب به دردهای نهانی دوا تویی
غیر از تو گر خدای دگر بود سوی او
میبردمی پناه ولیکن خدا تویی
هم ترسم از تو هم به تو هستم امیدوار
مقصود از نتیجه خوف و رجا تویی
بر ما مبین اگر همه در خواب غفلتیم
بر خود ببین که رافع هر ابتلا تویی
ما در پناه آل عبا جا نمودهایم
بگذر ز ما که حامی آل عبا تویی
امید ما به دوستی دوستان تو است
بر دوستان قرین به صدق و صفا تویی
واخجلتا ز معصیت (صامت) ای خدا
رسوا مکن مرا که قدیمالعطا تویی