شنیدهای که حسین جا به کربلایی داشت
ندیدهای که چه رنج و چه ابتلایی داشت
شنیدهای که لبش تر نشد ز آب فرات
ندیدهای که چه آه شرر فزائی داشت
شنیدهای که گلستان دین خزان گردید
ندیدهای که چه گلهای باصفایی داشت
شنیدهای که سوی حجله رفت دامادی
ندیدهای که به کف خود چسان حنائی داشت
شنیدهای که صغیری ز تیر شد مدهوش
ندیدهای که چه افغان دلربایی داشت
شنیدهای که حسین شد قدش کمان اما
ندیدهای که چه گلبانگ و اخائی داشت
شنیدهای علی اکبرش ز زین افتاد
ندیدهای که چه گلبانگ و اخائی داشت
شنیدهای که علیاکبرش ز زین افتاد
ندیدهای که چه فریاد و ابایی داشت
شنیدهای تو که خنجر سر حسین نبرید
ندیدهای که چه فریاد وا ابایی داشت
شنیدهای تو که خنجر سر حسین نبرید
ندیدهای که چه سر از قفا جدایی داشت
شنیدهای تو که شد کوفه منزل زینب
ندیدهای که چه مخلوق بیحیایی داشت
شنیدهای که یتیمی پیاده رفت به شام
ندیدهای که سر خارها چه پایی داشت
شنیدهای تن سجاد بد ز غم پر تب
ندیدهای که سر خارها چه پایی داشت
شنیدهای که حسین شد سرش نهان به تنور
ندیدهای که به طشت طلا چه جایی داشت
شنیدهای که نبودش به دهر نوحهگری
ندیدهای که (صامت) سخنسرایی داشت