صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

نگارا زخم دل را مرحمش کن

ترحم بر هجوم ماتمش کن

شده بسیار بار درد و داغم

اگر داری سر یاری سر یاری کمش کن

سر بیگانگی دارد وصالت

خدایا با محبان همرهش کن

شده بر یوسف دل زندگی سخت

برون دیگر ز زندان غمش کن

دلا گر منزل آسوده خواهی

سراغ طره خم در خمش کن

شده (صامت) از این غمخانه دلتنگ

نگارا فارغ از این عالمش کن