کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۷

اگر درد تو از حبیب باشد

درد سرت از طبیب باشد

ما را چه غریب شهر خوانی

عاشق همه جا غریب باشد

أهم مشنو که گل پریشان

از ناله عندلیب باشد

یارب که بر آن در از گدایان

من باشم و با رقیب باشد

شایسته گوش واعظ ما

آواز خوش خطیب باشد

گوید به تو بار باشم از دور

خواهیم که عنقریب باشد

با بار رسی کمال روزی

از عمرت اگر نصیب باشد