حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۸۳

سودای تو دست در گریبانم زد

اندوه تو چون صاعقه بر جانم زد

تا دست ز هر دو کون کوته نکنم

در کوی زنخدان تو نتوانم زد