قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۰

رنجورم و خسته‌دل، طبیبان مددی!

غربت شده دشمنم، حبیبان مددی!

حب‌الوطنم ز جای برداشته دل

وقت آمده، ای شام غریبان مددی!