قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۳

هرگز نشدم جرعه‌کش از جام گله

در زیر لبم شکست پیغام گله

دارد چو دلم تاب جفای همه‌کس

شرمم بادا ز بردن نام گله