قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۲

در وصل تو دیده بر زمین می‌دوزم

در باغم و از حسرت گل می‌سوزم

تو در نظر و من به خیالت مشغول

در وصل، طریق هجر می‌آموزم