قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۸

نی شکر ز جان، نه شکوه از تن دارم

کام دو جهان، در دو جهان من دارم

گر در وطن است، اگر به غربت، چو گهر

از خویش چراغ خویش روشن دارم