قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۶

یک چند به فسق و معصیت یار شدم

در کعبه، ترانه‌سنج زنّار شدم

در حالت نزع، توبه‌ام یاد آمد

چون قافله کوچ کرد، بیدار شدم