قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۶

فارغ شده‌ام ز ننگ و آسوده ز نام

چون من نگرفته کس ز رسوایی کام

سودای دلم همیشه طغیان دارد

دیوانه عشق را بهارست مدام