قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۷

زد قافله‌سالار، پی کوچ، دهل

تو گرم به خوردن می و چیدن گل

برخیز و ز آب بگذران بارت را

زان پیش که آب بگذرد از سر پل